اولين ناناسي خاله هدياولين ناناسي خاله هدي، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

❤خاله هدی❤

من و یه آرزو

1392/1/22 11:16
نویسنده : خاله هدی
639 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی وقته ننوشتم. یعنی نتونستم بنویسم. با اینکه آرزومه بنویسم ولی فعلا توان کافی ندارم. دستام و گردنم یاری نمی کنن. حتی نوشتن با خودکار هم برام دردآوره. حداقل کاری که می تونم بکنم صبره... فعلا باید از این دستها با احتیاط فقط برای کارکردن بهره ببرم و شاید یه زمانی بتونم دوباره برای خودم و خوشگلای خاله مطلب بنویسم. فقط اینا نیست که دلم رو به درد میاره... الان دو ماهی هست که نتونستم به وبلاگ دوستام سربزنم و دلم برای همه شون تنگ شده. مامان گلی جون و میترا جون و کیمیای خوشگلش، مریم جون و محیای دوست داشتنیش، نسیم جون و ملودی خوردنیش، مرضیه جون و آرتین نازش، دیناجون و مامان هنرمندش، سیماجون و ریحانه شیرین زبونش، صدفی جون و مامان سمانه ماهش و بقیه دوستام که واقعا الان دستم یاری نوشتن نامشون رو نمی ده. راستی تا یادم نرفته عمو امیر و هدی جون خاله سینا تپلوی خوردنی که خیلی وقته عکساشو ندیدم و دلم یه ریزه شده...اصلا نمی دونم دوستام الان تو چه وضعیتی هستن و چیکار می کنن...گریهما که تقریباً هرروز و یا هر دوسه روز یکبار از حال هم باخبر بودیم ولی حالا...گریه

خیلی سخته به چیزی عادت کنی و دوست داشته باشی ولی یه نه بزرگ جلوی روت قرار بگیره! نی نی هامون دارن بزرگ میشن و هر روز و هرلحظه یه کار و یه حرف جدید دارن ولی ماماناشون یعنی خواهرام نمی رسن بیان و همه رو ثبت کنن. کلی دلم میگیره...

کاری از دستم برنمیاد، جز اینکه منتظر یه ابداع بشری باشم تا صوت رو تبدیل به متن کنه و همینطور با صدا بشه صفحات وب رو ورق زد. مثلا وقتی بهش گفتم وبلاگ کیمیا رو بازکن، خودش بازش کنه و بعد پیام صوتی منو تایپ کنه و بعد ارسالش کنه. چشمک (شایدم ابداع شده ولی بنده بی خبرم!)

حالا البته اینقدرها هم علیل و ذلیل نشدم کهنیشخند ولی یه پیشنهاد دادم تا مخترعین و مبدعین عزیز زودتر بجنبن و یه جورایی به فکر قشر عزیز ما معتادین اینترنت که بی دست شدیم هم باشند.

التماس دعا (یه ذره دعا کنین بد نیست شاید خدا اگه دست درست درمون بهمون نداد یه نخود عقل داد. ثواب داره به خدا)

- راستی امروز تولد بابامه یا به قول یاسمین زهرا بابا آدی (بابا هادی). تولد بهترین بابای دنیا رو به بابای خوبم تبریک میگم و سلامتی، موفقیت و عزت رو از خدا براش خواهانم.

- مامان جونم هم اول فروردین تولدش بود که نشد بیام و روی وبلاگ تبریک بگم ولی براش جشن تولد کوشولویی گرفتیم و حضوراً عرض ارادت کردیم.

هیچ چیز توی این دنیا به اندازه سلامتی مامان و بابا، خواهرام و خانواده شون بخصوص اون کوشمولوها برام مهم نیست. پس گور بابای دنیا و درد دستها و گردنم... خدایا! عزیزانم سالم و موفق باشن، همین کافیه!

خدایا شکرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

خاله هدی 2
22 فروردین 92 11:12
سلام هدی جون یعنی این جمله که دل به دل راه داره از درست هم درست تره من امروز دوبار اومدم سراغ وبلاگت و با ناامیدی متنهای قبلیتو داشتم می خوندم/ تا اینکه نی نی وبلاگو باز کردم دیدم اسم وبلاگت اومده جزو وبلاگهای تازه به روز شده!! نمیدونی چقدر ذوق کردم
از مامان یاسمین سراغتو می گیرم... خیلی دلم برات تنگ شده برای نوشته های جزء به جزء و قشنگت و برای مهربونیا و خواهرانه های دوست داشتنیت!! کلا از طریق شما بود که من با یاسمین و محمد آشنا شدم و الان واقعا برام عزیزن

خوب بیا هفته ای یه بار نوبتیش کن یه هفته چند خط برا یاسمین بنویس یه هفته چند خط برا محمد یه هفته هم چند خط برای خودت این طوری نه زیاد بهت فشار میاد نه زیاد ازمون دور میشی
ولی واقعا خوب چیزی رو آرزو کردی هااا ؛ به صورت صوتی... من مطمئنم یه روز میاد این اتفاق هم میفته فقط کاش تا اون روز ما باشیم و بتونیم استفادشو ببریم
هدی جونم هرموقع نت بودی خبرم کن تا برات عکسای سینا رو بذارم ببینی تغییر کرده یا نه
خصوصی هم داری!!!

مرسی از محبتت دخمل مهربون. چشم
♥ مامي ملودي جون ♥
24 فروردین 92 11:55
سلام گلم . اتفاقت ديشب داشت تي وي ميگفت اختراع شده و بزودي ميشه روي كامپيوتر ها نصبش كرد

پس کاش زودتر گفته بودم
خاله هدی 2
26 فروردین 92 0:42
هدی جون نظر خصوصیمو دیدی؟

آره خانمی
مامان ریحان عسلی
30 فروردین 92 18:52
سلام
ببین کی آپ کرده خوبه ما رو هم به یاد داری اگه اختراع شد به منم خبر بده

انشااله
مامان ریحان عسلی
30 فروردین 92 18:53
خدا مامان و بابا و خواهراتو برات نگه داره هدی جون


ممنونم. عزیزان شما هم انشااله همیشه سالم و شاد باشن
میترا
31 فروردین 92 13:40
همین که هستی کافیه.
آآآآآآآمین


خداروشکر
مامان قندعسل
2 اردیبهشت 92 0:00
واااااااایی هدی جون چقدر دلم تنگ شده بود.انشااله زودتر خوب بشی و مثل قبل واسمون بنویسی.
خیلیییییییییی خوشحال شدم.

مرسی ممنونم
میترا
4 اردیبهشت 92 12:15
سلام هدی جونم. مگه دستت چی شده؟ امیدوارم زود خوب بشه. ما هم دلمون برات تنگ میشه


چیزی نیست کمی درد میکنه. فعلا نباید زیاد باهاش کار کنم. مرسی عدیدم
نرگس مامان باران قلنبه
7 اردیبهشت 92 12:44
سلام عزیزم امیدوارم هر روتون پر از شادی باشه من یه دخمل کوچولو دارم به اسم باران مظفری که تو جشنواره عکس آتلیه سها شرکت کرده و خیلی دلش میخواد اول بشه ممنون میشم اگه به وبلاگمون بیایی و به لینک مستقیم آتلیه بروید و امتیاز 5 رو بهش بدید یه دقیقه بیشتر طول نمیکشه حتما رای بدهید ادرس جشنواره اسامی به ترتیب حروف الفبا میباشد http://soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=6
مهرنوش
1 خرداد 92 9:23
سلام به وبلاگ من سر بزن فرزندان کوروش وبلاگی پر از خوشی ها خنده ها و البته مطالب غمگین! حتما سر بزن! اگر دوست داشتی به این سایت بیا و به من رای بده. http://vote.persianweblog.com ممنون منتظر رای شما هستم
کیارش تاج
7 خرداد 92 15:26
سایت آپلود عکس ویژه وبلاگ نویسان همراه با لینک تصاویر بند انگشتی. سرعت بالا و امنیت فایلها از ویژگیهای سایت. 400 کیلوبایت مجاز برای هر عکس. پروفایل کاملا شخصس برای اعضا. لینک نمایش تصاویر در گالری pic5.xzn.ir
مامان گلی
13 خرداد 92 21:26
الهی هرچه زودتر دستهای هدی منو پرتوان کن تا بیاد برامون بابیان شیرین ودلچسبش بنویسد
خدایا تمام اتفاقهای بد را ازدور وبرهدی عزیزم دور کن وازچشم بد درامان نگهش به دار تا همیشه سرحال وپرتوان باشد .
خیلی خوشحالم شدم نوشته ات را دیدم
همین قدر که بیای یک خبری ازخودت بنویسی ما راضی هستیم
تولد پدرومادر بزرگوارتون مبارک باشه
انشالله درکنار شما باشادی وسلامت 120ساله بشوند وهمیشه شادو پایدارباشید


یه دنیا تشکر و سپاس